به گزارش شهرآرانیوز، در روزگاری که نسل جدید با پدر و مادر و حتی با خواهر و برادر بزرگتر خود قابلمقایسه نیست، دیگر نمیتوان به روالی که دهها سال است چه نظام تربیت خانواده و چه آموزش و پرورش را در بر گرفته است، عمل کرد. نسل نوجوان و جوان امروز با دغدغههای متفاوتی از نسل پیشین خود مواجه است؛ به طوری که گاهی اوقات، وقتصرفکردن برای یادگیری برخی مسائلی را که تا مدتی پیش ضروری تلقی میشد، بیهوده میداند و ترجیح میدهد زمان خود را برای کاری صرف کند که نانوآبی برایش داشته باشد!
این تفکر و تصمیم نسل جدید باعث شد که توجه بسیاری از کارشناسان نیز به سمت نظام آموزش و پرورش جلب شود و تقاضا کنند دروس برنامهریزیشده برای مدارس، به سمت مهارتپروری حرکت کنند؛ چراکه نوجوان و جوان امروز دیگر نه حوصلهای برای یادگیری مطالب تئوری دارند و نه دلیلی برای فراگیری آنها میبینند؛ همچنین به نظر بسیاری از کارشناسان، انرژی نسل زِد باید در حوزههایی صرف شود که فایدهای برای آینده آنها داشته باشد.
به عقیده کارشناسان، تمایل نسل جدید به ترک تحصیل و یادگیری یک مهارت کاربردی و پولساز، به چند دلیل افزایش یافته است؛ اول آنکه این نسل گمان میکند دستیابی به شغل موردعلاقهاش با گذراندن دوره تحصیلی، کاری زمانبر و بیهوده خواهد بود و تمایل دارد از مسیر کوتاهتری به علاقهاش دست پیدا کند. دلیل دیگر این تمایل هم دروسی هستند که در زندگی حرفهای و شغلی کاربرد چندانی نداشته و با اهداف دانشآموزان برای آیندهشان مطابقت ندارند.
علل دیگری نیز در این موضوع دخیل هستند که یک روانشناس نوجوان و درمانگر خانواده در گفتوگو با خبرنگار شهرآرانیوز درخصوص آنها توضیحاتی ارائه کرده است.
مریم لطفی درباره تأثیر سیستم آموزش و پرورش در عدم تمایل دانشآموزان به ادامه تحصیل اظهار کرد: سیستم آموزشی کشور ما طوری طراحی شده که پیداکردن یک شغل با درآمد متناسب از طریق آموزش دانشگاهی با چالشهایی همراه است؛ بنابراین طبیعی است که نوجوانان تمایل داشته باشند راه کوتاهتری را برای رسیدن به موفقیت طی کنند و به اصطلاح نقد را بهجای نسیه بچسبند.
در دنیای امروز، تمایل نوجوانان به دیدهشدن و موردتوجه قرارگرفتن به یکی از عوامل انتخاب مسیر پیشرویشان تبدیل شده است؛ به طوری که گاهی اوقات ترجیح میدهند اوقات فراغت خود را در فضای مجازی بگذرانند به این امید که هم به درآمد قابلتوجهی دست یابند و هم میلشان به دیدهشدن تأمین شود. لطفی در این خصوص توضیح داد: یکی از ستونهای اصلی در این زمینه والدین هستند. زمانی که خانوادهها بستری امن و مناسب را برای فرزندان خود ایجاد کنند، نوجوانان تمایل کمتری به خودنمایی و تندادن به هر کاری برای نمایش خود در فضای مجازی خواهند داشت.
او در ادامه به خانوادهها خاطرنشان کرد: در این شرایط لازم است خانوادهها به نوجوانان اطمینان دهند که اگر از سوی آنها حرف یا ایدهای مطرح شود، شنیده خواهد شد. در برابر نسل جدید نمیتوان روشهای سنتی را اعمال کرد؛ چراکه با توجه به هوش اجتماعی آنها، بیدلیل زیر بار تحکیم و تهدید نمیروند و تمایل دارند در نظرسنجی و تصمیمگیریها دخیل باشند.
این روانشناس با اشاره به احساس سربار یا اضافه بودن در نوجوانان، بر نقش خانوادهها تأکید کرد و گفت: وظیفه اصلی خانواده در برخورد با فرزند نوجوانشان این است که با انتقال آگاهی، او را در انتخاب اهدافش یاری کنند. در این دوره معمولاً افراد احساس سرباربودن دارند و همواره تلاش میکنند تا با پیوستن به یک گروه، خود را متعلق به آن معرفی کنند و در این شرایط چهچیزی بهتر از آنکه نوجوان این جایگاه را در خانواده خود کسب کند.
در این میان معلمان نیز نقش پررنگی در تشویق دانشآموزان برای ادامه مسیر تحصیلی و ارتباطگیری آنها با درسهای برنامهریزیشده دارند. لطفی در این باره تشریح کرد: برخی از دروس در مدارس بسیار کاربردی هستند، اما متأسفانه معلمان به این فایده بیتوجه هستند و موضوعات دیگری را جایگزین آنها میکنند. معلمها باید به این موضوع آگاه شده و متوجه شوند محتواهای تدوینشده برای آینده دانشآموزان و خودشناسی آنها بسیار حائز اهمیت است و نباید آنها را نادیده گرفت. ممکن است این مسئله بهظاهر بسیار ساده باشد، اما تأثیر قابلتوجهی در آینده نوجوانان دارد؛ به طوری که تدریس صحیح میتواند فرد را در انتخابهای مهم زندگیاش یاری کند.
هنگامی که نوجوان بر تصمیم خود مصمم میشود که درس را رها کرده و به سمت یک حرفه پولساز حرکت کند، خانوادهها بهجای تلاش برای سرکوبکردن تصمیم نوجوان و اجبار او برای ادامه تحصیل، باید از طریق گفتوگو برای حل این مسئله تلاش کنند. مریم لطفی چند مورد از رفتارهای مناسب در این موقعیت را چنین ذکر کرد: اولین گام خانوادهها در این شرایط، طرح سؤال برای نوجوان است؛ چراکه با این کار اگر فرد به دلیل احساسات زودگذر این تصمیم را گرفته باشد، کمی بیشتر مسیر پیش روی خود را بررسی میکند. تفکر برای پاسخدادن به سؤالاتی مانند «بعد از ترک تحصیل چهکار خواهم کرد؟»، «این کار چه پیامدهایی برایم دارد؟» و «آیا راه برگشتی خواهم داشت؟» میتواند تصمیم نوجوان را با منطقش محک بزند.